آخرشه

بهترین مطالب اینترنتی-عکس-اس ام اس-پیامک-تم-نرم افزار

آخرشه

بهترین مطالب اینترنتی-عکس-اس ام اس-پیامک-تم-نرم افزار

معادله ریاضی مخصوص افراد عاشق!

 

یه کم فکر کنید... 

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

من کم کم داره یادم می ره(داستان زیبا)

8446845-lg1


 

یکی بود یکی نبود. یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما میده، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت .
پسرکوچولو هی به مامان و باباش اصرار می کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن.
اما مامان و باباش می‌ترسیدن که پسرشون حسودی کنه و یه بلایی سر داداش کوچولوش بیاره.
اصرارهای پسرکوچولوی قصه اونقدر زیاد شد که پدر و مادرش تصمیم گرفتن اینکارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن.
پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی سرش و گفت :
داداش کوچولو! تو تازه از پیش خدا اومدی …… به من می گی قیافه ی خدا چه شکلیه ؟ آخه من کم کم داره یادم می ره ؟؟؟ 

کلمات کلیدی:

داستانهای جدید عاشقانه.زیباترین داستانهای عاشقانه.بهترین داستانهای عاشقانه.جدیدترین داستانهای عاشقانه.داستان عارفانه.داستان جدید عاشقانه.داستان زیبای عاشقانه.داستان عاشقانه جدیدو زیبا.